سخن مطهر


بیست ودوم بهمن تحولی در کل تاریخ بشر و در تاریخ جهان بود.
بیست ودوم بهمن روز تجدید عهد با اسلام، انقلاب و ادامه راه روشن امام خمینی است.
بیست ودوم بهمن و دهه فجر برای ما روز بازیابی خاطره انقلاب است.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران سرآغاز حاکمیت ارزشهای معنوی بوده است.
در دهه ی فجر، اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه یی تعیین کننده و بی مانند به شمار می رود.
در واقع با ورود امام بزرگوار، این نظام پوسیده ی فاسد و اصل نظام پادشاهی … پوچ و نابود و دود شد و از بین رفت.
دهه ی انقلاب از رشحات اسلام است.
دهه ی فجر آن آئینه یی است که خورشید اسلام در آن درخشید و به ما منعکس شد.
دهه ی فجر آن چنان باید برگزار شود که نمایشگر شکوه و عظمت حقیقی انقلاب باشد.
دهه ی فجر، دهه ی تجدید قوای نیروهای انقلابی با تجدید یادها و خاطره های پرشکوه آن روزهاست؛ دهه ی تجدید عهد و میثاق ملت ما با انقلاب است؛ دهه ی گرامیداشت بزرگترین معجزه ی الهی در این روزگارهاست.
دهه ی فجر، دهه ی فجر و طلوع انقلاب است. به همین خاطر بزرگداشت آن بایستی بااهمیت انجام بگیرد.
دهه ی فجر عیدی است که یک تاریخ سرتاپا ظلم و طغیان را قطع کرد.
دهه ی فجر مقطع رهایی ملت ایران است.
دهه ی فجر و بیست ودوم بهمن را قدر بدانید.
روز دوازدهم [بهمن ] به یک معنا، روز شروع قدرت اسلام است.
مراسم روز بیست ودوم بهمن برای ما جزو حساس ترین و پرمعناترین مراسم است.
خاطره ی پیدایش و ولادت انقلاب، همراه با دوره یی از معارف انقلاب است.
ایران قلبی شده بود که هر لحظه در انتظار این واقعه سرنوشتساز میتپید. خیابانها با دسته گلهای مردم تزئین شده بود… جمعیت فوج فوج خودش را به فرودگاه میرساند. ایران دریایی شده بود خروشان که میخواست در اقیانوس قلب تو حل شود. چشمها آسمان را نگاه میکرد همچون منجمّی که میخواهد مهمترین ستاره را پس از سالها دوباره رصد کند. ایران قلبی شده بود که هر لحظه در انتظار این واقعه سرنوشتساز میتپید. خیابانها با دسته گلهای مردم تزئین شده بود… زمین از شور این دیدار در پوست خود نمیگنجید. آسمان آنقدر پاک نفس میکشید که گویی آزادترین لحظه را به خود میبیند. زمان، دوران ستم را به عقب و عقبتر میراند تا به آخرین دقایق خود برساند. عقربهها هم انگار طاقت حتی یک دقیقه را نداشتند. همه چیز و همه کس میخواست زودتر خود را به لحظه موعود برساند. به آن لحظات باشکوه، به آن لحظات به یاد ماندنی، لحظه دیدار یک پیر با مریدانش، لحظه پیوستن دریا به اقیانوس، لحظه رهایی پرندگان، لحظه شکستن زنجیرها، لحظه به پایان رسیدن سالهای دوری و غربت. آری، تو آمدی با آن نگاه نافذت، با همان ابهت همیشگیات و با آن کلام شیوایت. ای روح بلند، خدا را در تمام زندگیات دیدیم و پاکی را در تمام وجودت یافتیم. ای سراسر پاکی؛ ای سراسر ایمان! نمیدانم آن لحظهای که آرام در آسمان خدا پرواز میکردی، چه نیرویی ترس را در نظرت هیچ شمرد؟ و چه قدرتی تو را همچون پرندهای سبکبال به آشیانه رساند؟ آن روز فوج فوج مردم مرواریدهای اشکشان را تقدیم تو میکردند و تنها حضور تو، پاسخ این همه اشتیاق بود. آرام و مهربان از پلّههای هواپیما پایین آمدی؛ قدم در بوستانی میگذاشتی که باغبان گلهایش خودت بودی. آری! اینها همان «یاران در گهوارهاند» که امروز با پای برهنه سر از پا نمیشناسند. اینها همان جوانانی هستند که «امید و آینده این کشورند».
